تا که چشمت مثل موجی مسخ از من می گذشت
جای خون انگار از رگهایم آهن می گذشت

می گذشتی از سرم گویی که از روی کویر
با غروری سر به مهر ابری سترون می گذشت

یا که عزراییل با مردان خود با ساز و برگ
از میان نقـب رازآلود معدن مـی گذشـت

قطعه قطعه می شدم هر لحظه مـثل جمله ای
که مردد از لبان مردی الکن می گذشت

ساحران ایمان می آوردند موسی را اگر
ماه نو از کوچه ها در روز روشن می گذشت

شوق انگشتان من در لای گیسوهای تو
باد آتش بود و از گیسوی خرمن می گذشت

کلبه ای در سینه ی کوهم کسی باور نکرد
حجم آواری که بر من وقت بهمن می گذشت

می گذشتم از تو پنداری که سربازی اسیر
دست بر سر از صف اردوی دشمن می گذشت

آتشی از عشق در من شعله ور بود و نبود
هیچ کس آگاه از جنگی که در من می گذشت

ظاهرا معنی “برگرد” نمی دانی چیست!

تا که چشمت مثل موجی مسخ از من می گذشت

گذشت ,گذشتمی ,چشمت ,تو ,ای ,سر ,می گذشت ,من می ,می گذشتمی ,در من ,بود و

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مشاوره تخصصی کنکور توانبخشی امید LandscapeGarden علم آموزان دانلود رایگان ایران مجله مد و پوشاک | کیف ، کوله پشتی و کفش arash68 مشاوره و آموزش درزمینه سیستمهای مدیریت EFQM , ISO وبلاگ آموزشی و پرورشی دبیرستان کاشانی لالجین vahidhasani